تاریخچهی حاجی فیروز
از پیدایش نوروز تا تداوم آن در طول تاریخ آنچه مشترك بوده، روح شادى و شادمانى است به صورتى كه در كتاب «مزدیسنا»، نوروز بهعنوان جشن بزرگ و بااهمیت براى ایرانیان معرفى شده است. شادى در نزد ایرانیان از درجه والاى اهمیت برخوردار است. آنگونه كه معتقدند خداوند در آفرینش پس از خلق آسمان و زمین، نشاط را نیز خلق كرد. این رتبهبندی بیانگر این واقعیت است كه خداوند شادى را از شرایط زیستى انسان و لازمه ادامه حیات دانسته است. پس نوروز كه روزهاى شادى طبیعت است، باید با شادى و خنده آغاز شود تا خانواده در همهی سال خنده بر لب و شاد باشد. اگر خانواده شاد نباشد، فـَروَرَهاى مهمان خانواده خانه را ترك میگویند و بركت از خانه میرود. ازاینرو افرادى همانند حاجی فیروز با شکلهای خندهآور و سرودهاى خوش و اجراى حركات نمایشى و موزیكال شاد، خنده و شادى به خانه میآوردند و با حركات و آوازهاى خود مردم خانه و كوچه و بازار را شادى میبخشیدند.
در ایران باستان ” حاجی فیروز” اشاره به بازگشت پیروزمندانه ”سیاوش” دارد.
سیاوش پسر “کیکاووس” پادشاه اساطیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت ”زنا” زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. طی این وقایع و ماجراهای بعدی، سیاوش مظلومانه تَرکِ وطن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیر ایرانیان کشته شد.
این اسطوره بهاندازهای در بین ایرانیان محبوب بود که سرمنشأ بسیاری از سنن ایرانی گردید. گذر او از آتش را در دل کهن جشن چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگ سیاوش را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجه پیروز یا همان حاجیفیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجه پیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که بهناحق ریخته شد.
اما همانطور که گفته شد، منشأ بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساطیر سومری جستجو کرد. بااینحال، همانگونه که در اساطیر ایرانی و چکیده آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او، گلی روئید که به «اشک سیاوش» معروف گردید. این تولدِ دوباره موجب شد تا ایرانیان، اسطورهی ایرانیِ سیاوش را بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند و مهمترین جشن ایران را، از زبان این اسطورهی ایرانی بیان کنند. درواقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزاران سال از پیچوخم تاریخ عبور کرده و امروز، به دست ما رسیده است.
نظر برخى محققان در مورد انتخاب رنگ صورت و پوشیدن لباس سرخ، بر این است كه این انتخاب خود نمادى از یك تحول عظیم طبیعى است. اینکه بهار شکوفههای سرخ را در میان سیاهى سرما ارمغان میآورد، الهامى براى طراحى صورت و لباس حاجی فیروز است. صورت سیاه شده وى نمادى از سیاهى سرماى زمستان است و لبان و لباسهای سرخش نمادى از بهار كه بر پیكره این سرما مینشیند و حركات و آوازخوانیاش نیز دلیلى بر همین ادعاست. گویا این كار در قدیم به عهده غلامان سیاه بود كه به علت طرز تلفظ ناقص و نامأنوس واژهها و طبع شادى طلبشان، مردم را به خنده و شادى و امید وامیداشتند. اما اینکه داستان این مرد اجراکننده حركات موزیكال و طراحى خاص از كجا نشأتگرفته، به داستان عاشقانهای برمیگردد كه روایت كننده ازدواج عمو نوروز است، که قبلاً به آن اشاره شد.
شعر حاجی فیروز
ارباب خودم سلامو علیکم
ارباب خودم سرتو بالا کن
ارباب خودم مردم ایران
بچه ها وپیرهاو جوانان
ارباب خودم چشمارو بازکن
نوروز اومده اخمارو بازکن
ارباب خودم پسته وبادوم
مژده ای دارم برای مردوم
ارباب خودم کشک وبادمجون
همه چیزها میشه ارزون ارزون
تخم مرغ وگوشت فط وفراوون
روغن وبرنج ونفت وصابون
ارباب خودم فلفل ریزه
لباس بچه ها چه قدر تمیزه
بازی در میارن توی کوچه
جیباشون پراز نقل وکلوچه
ارباب خودم خسته نباشی
سالی راتو پشت سر گذاشتی
یادمون نره آنچه گذشته
ارباب خودم فندق وپسته
مثل گلی بر سبزه نشسته
قربونش برم کارش درسته
دست از خوبیها هنوز نشسته
ارباب خودم عیدت مبارک
زیر سایه ی ایزد تبارک
حاجی فیروز نمادی از سنتهای نیک ایرانیان است، سنتهایی که در صلحدوستی و طبیعتدوستی ایرانیان نهفته است. حاجی فیروز نماد شادی و شادمانی است که مژده آمدن بهار را می دهد و برای شاد کردن دل مردم این کار را میکند. تفاوت حاجی فیروز و بابانوئل این است که، حاجی فیروز ازنظر معنوی مردم را شاد میکند، ولی پاپانوئل غربیها ازنظر مادی این کار را انجام میدهد و هدایایی را به آنها میدهد و کار حاجی فیروز ما از هر نظر زیباتر و ارزشمندتر است.
در روزگار قدیم صورت سیاه حاجی فیروز نشاندهنده اتمام ناپاکیها و سیاهیها وبشارت و مژده آمدن بهار بوده است، و برای شاد کردن مردم این لباس را بر تن میکردهاند، حاجی فیروز ها برای خود شغل و کار داشتهاند .وصرفا برای شادی و آمدن نوروز این کار را میکردند. اما این روزها حاجی فیروز ها با زمانهای قدیم تغییر زیادی کردهاند و بیشتر در حال تکدی گری هستند. این روزها در پایان سال افرادی با چهره سیاه و لباس قرمز میخواهند نظر مردم را جلب کرده و پولی از آنها بگیرند.