آئینهای جشن عید نوروز (قسمت دوم)
آبریزگان
برای ایرانیان باستان پس از آتش یکی از مهمترین عناصر مقدس طبیعت مقدس آب بوده است که در منابع متعدد تاریخی درباره احترام و تقدس آن و لزوم پاکیزه نگاهداشتن این عنصر حیاتبخش بسیار تاکیده شده است. ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس میشمردند و او را تقدیس و تکریم میکردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناختهشده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آب اشارهشده است. آناهیتا نیز بهعنوان ایزد بانوی آب و باروری و پاکیزگی، بارها و به مناسبتهای مختلف از جمله عید نوروز ستوده و تکریم میشد. ایرانیان باستان برای شمار هریک از سی روز ماه نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنها هست.
پیشینیان در هرماه که نام روز و نام ماه یکی بود، آن را جشن میگرفتند. آبان روز از فروردینماه برابر با ۱۰ فروردین (دهمین روز از عید نوروز) در گاهشماری ایرانی است، نخستین آبان روز سال است. درواقع روز دهم هرماه را روز آبان (آبان روز آبان به نام آب و فرشته آب است و با توجه به تقدس آب برای ایرانیان بهعنوان مظهر پاکیزگی و حیات، هشتیمن ماه سال که دومین ماه پاییز است به دلیل شروع بارش باران به نام ماه آب یا آبان نامگزاری شده است و همچنین دهمین روز هر ماه نیز به نام آبان نامگزاری شده است) می نامند. در اوستا «آبان» فرشته اى است که به عنوان فرزند آب ها معرفى شده است و بیان شده ک این اوست که آب ها را پخش مى کند و به روایت «برهان قاطع» جشنی به همین نام در این روز انجام می شده. ازجمله مراسم این جشن آبپاشی به یکدیگر بوده و نوعی انتظار برای بارش باران است.
آبریزگان ازجمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در عید نوروز باستان انجام میشد، رسوم آبریزگان یا شستوشو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی میگوید مردمان هنگام سپیدهدم در روز نوروز، خود را میشستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطهور میشدند. در روز عید نوروز مردمان به یکدیگر آب میپاشیدند، به همان دلیلی که خود را میشستند و سبب آن همان اغتسال است. به نظر میرسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در عید نوروز عبارت بوده است از غسل و شستوشو و آماده شدن ازلحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو. شاهعباس علاقهای ویژه به این جشن داشت و هرکجا پای میداد، آن را برگزار میکرد. در سال ۱۰۰۷ ق به نوشته منجم یزدی: «چون آفتاب در اوایل سرطان بود، آبریزان نمودند و بار عام دادند که هیچکس مانع نشود و طرفه صحبتی شد.» او جشن آبریزان را در اصفهان در رودخانه زایندهرود برگزار میکرد و با جمعی از ملازمان سرداران و میهمانان خارجی در زیر یکی از طاقنماهای پل مینشست و به تماشا مشغول میشد. اسکندربیک منشی مینویسد: در اوایل سرطان که به عرف اهل عجم و کسری و جم روز آبپاشان است، بهاتفاق در چهارباغ صفاهان تماشای آبپاشان فرمودند و در آن روز زیاده از صدهزار نفر از طبقات خلایق، وضیع و شریف، در خیابان چهارباغ جمع آمده، به یکدیگر آب میپاشیدند. از کثرت خلایق و بسیاری آبپاشی، زایندهرود خشکی پذیرفت و فیالواقع تماشای غریبی است.
دو نفر از سیاحان غربی ناظر این جشن بودهاند و دیدههای خود را با جزئیات قابلاعتنایی گزارش کردهاند. فیگوئروا، سفیر اسپانیا، در این جشن شرکت کرد و شرحی مستوفا از ترتیب پذیرایی شاه از سفیران و جشن آبریزان در عید نوروز نوشت. وی جشن آبریزان را با جشن لوپرکال Lupercal جشن پانزدهم فوریه در هرسال در رم بهافتخار ربالنوع گلهها) و کارم پره نان Caremprenan سه روز پیش از چهارشنبه عید احیای مسیح مقایسه میکند و میگوید که در این جشن تمامی اهل شهر از هر ملیت و مقام، بهجز زنان که میتوانند از بالاترین سمت پل تماشاگر بازیها و تفریحات باشند، شرکت میکنند. مردان در این جشن لباس زشت بر تن میکنند که عبارت از بالاپوش آستین گشاد و بسیار کوتاه و بدون چین با شلواری بسیار تنگ، شبیه شلوارهای دلقکها و بازیگران نمایشهای خندهدار و بهجای دستار، نوعی شبکلاه بر سر میگذارند که بیمی از خراب شدنش نداشته باشند؛ چنانکه همگان شبیه افرادی نقابدار و مضحک شده بودند. آنها با این شکل و شمایل به آب زدند که در آنوقت سال، کمعمق بود و در یک آن، بستر رودخانه پر از آدمهای آنچنانی شد. هر یک از شرکتکنندگان ظرف مسی یا برنجی یا رویین در دست داشتند که آن را پر از آب میکردند و با فشار بهسوی دیگران میپاشیدند و گاهی هم ظرف پر آب را بهسوی همدیگر پرتاب میکردند؛ چنانکه سر بسیاری از آنها میشکست و برخی جابهجا کشته میشدند. سپس شاه به سوارگان دستور میداد تا جدال کنندگان را از یکدیگر جدا سازند و این عمل باعث میشد تا گروهی زیردست و پای اسبان و گروهی دیگر در آب کشته و غرق خون شوند.
دلاواله هم مطالبی مشابه در سفرنامه خود میآورد و اینکه ایرانیان این جشن را در پنجم فوریه برپا میکنند. او عنوان جشن را عید آبپاشان یا عید آبریزان عید نوروز مینویسد و معتقد است که در این عید شاه و بزرگان مملکت و تمام ایرانیان با بیخیالی میگذرانند و لباسهایی شبیه لباس مازندرانیها میپوشند و نوعی کلاه حقیرانه و بسیار تنگ و کوچک بر سر میگذارند تا عمامهشان خراب نشود و با آستینهای بالا زده و دستان لخت کنار رودخانه میروند و با نوعی سطل و به اشاره شاه و با رقص و خنده و دیوانهبازی و هزاران حرکات بانمک دیگر، به یکدیگر آب میپاشند.