نوروز در ادوار مختلف (قسمت دوم)
نوشتهاند که شاهعباس به برگزاری مراسم جشن و عید نوروز علاقهای ویژه داشت و درهرصورت آن را باشکوه تمام برگزار میکرد و این عید را بخشی از جلال و شوکت سلطنت خود میدانست. حتی هنگامی هم که عید نوروز با ماه محرم مقارنت پیدا میکرد، اول عزاداری راه میانداخت و سپس جشن عید را برگزار میکرد؛ چنانکه این امر در سال ۱۰۲۰ ق اتفاق افتاد.
در سال ۱۰۱۸ ق هم که جشن نوروز مصادف با ماه محرم شده بود، بهفرمان شاه پس از عزاداری، هفت شبانهروز جشن گرفتند و حتی بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغانی و آذینبندی شهر سنگ تمام گذاشتند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به آنها بخشید.
الئاریوس در جشن عید نوروز در شماخی شرکت داشت. او دراینباره مینویسد: سال نو که فرارسید، با شلیک چند توپ، رسیدن سال نو را به اطلاع مردم رساندند و روی برج و باروهای شهر صدای شیپور و طبل بلند شد و روز مجالس سرور و جشن برگزار گردید. بهغیراز این، الئاریوس شاهد برگزاری مراسم چهارشنبهسوری هم بوده است. او مینویسد: به عقیده ایرانیان، آخرین چهارشنبه سال روز بدی است؛ ازاینرو که مردم دست از کسبوکار میکشند و از خانه کمتر خارج میشوند و سعی میکنند به کسی پول ندهند و عقیده دارند که هر کاری در این روز بکنند تا آخر سال خواهند کرد و به همین دلیل پولدارها از صبح تا شام پول میشمارند و با آن بازی میکنند و عدهای هم کوزههای خود را برمیدارند و بدون اینکه باکسی حرف بزنند، به خارج از شهر میروند و کوزهها را پر آب میکنند و به خانه برمیگردند و آب را به خانه و اتاقها میپاشند؛ چون آب، صاف و پاک است و پاکی میآورد و پلیدیها را میشوید و بدبختیها را با خود میبرد. اگر بر سر راه به آشنایی بربخورند، اندکی از آب را به او میدهند یا اصلاً آن را بر سر او خالی میکنند تا بدبختیها از او دور شود. نوجوانان و جوانان نیز در این روز به تفریح میپردازند و به تنبک نواختن مشغول میشوند. عدهای هم وارد رودخانه میشوند و دیگران را به داخل آب میکشانند و کوزههایشان را میشکنند. این قبیل جوانان را پرنده بدبختی میدانند و معتقدند که اگر کسی بتواند از چنگ آنها بگریزد و آب به خانه ببرد، از بدبختی خواهد رست. به همین دلیل عدهای کله صبح برای آب آوردن میروند که با آنها روبرو نشوند. این مراسم تا ظهر روز چهارشنبه ادامه مییابد.
نوروز در زمان قاجار
یکی از مراسم مهم نوروز در زمان قاجار، مراسم سلام عام در تهران بود. رییس تشریفات دربار، یک روز پیش از نوروز، از سران مختلف دعوت به عمل میآورد و از آنها میخواست تا یک ساعت پیش از تحویل سال در دربار حضور به هم رسانند. پس از انجام تشریفات خاص، یک ربع مانده به تحویل سال شاه قدم به مجلس میگذاشت و پس از سخنرانی خطیب، مجلس بانام حضرت محمد (ع) متبرک میشد. پسازآن که همگان به نشانه احترام، سر تعظیم فرود آوردند، منجمباشی خبر تحویل سال را اعلام میکرد. شیپورچی این خبر را به اطلاع توپچیها میرساند و پسازآن با شلیک توپ، همگان از تحویل سال مطلع میشدند.
شاه، نخست به علما و سپس به سایر حضار تبریک میگفت و پس از تلاوت قرآن مجید، به دادن عیدی مشغول میشد. این مراسم در سایر شهرستانها نیز با حضور فرماندار صورت میگرفت.
نوروز در دوران معاصر
نوروز بهعنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره موردتوجه مردم قرار داشته و هرساله برگزار میشود. البته برگزاری جشن نوروز بهصورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها برای مدتزمانی ممنوع بوده است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. بااینوجود، مردم این مناطق نوروز را بهگونهای نهانی و یا در روستاها جشن میگرفتهاند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز میگذاشتند؛ بهطور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی میکردند که آیینهای نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی بهجای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت میشناخت.
نوروز از دیدگاه اسلام
نوروز در اسلام: در اسلام و بهویژهٔ آیین تشیع به نوروز بهعنوان روزی خجسته نگاه شده است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است. در حدیثی از امام صادق آمده است:
” روز نوروز همان روزی است که خداوند در آن از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچچیزی را شریک او ندانند و اینکه به پیامبران و اولیایش ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادهای باردار کننده در آن وزیده است و گلها و شکوفههای زمین آفریدهشده است؛ و آن روزیست که کشتی نوح (ع) به کوه جودی قرار گرفت؛ و آن روزی است که در آن قومی که از ترس مرگ از خانههای خود بیرون آمدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را بمیراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد؛ و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد؛ و آن همان روزیست که ابراهیم (ع) بتهای قوم خود را شکست؛ و آن همان روزیست که پیغمبر خدا، امیرالمؤمنین علی (ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهای قریش را از بالای خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد.