زمان چهارشنبه سوری
برخی را باور این است که با در نظر آوردن واژهی « چهارشنبه » که برآمده از فرهنگ تازی و سامی است، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است، چراکه همانگونه که میدانیم، در ایران باستان هرروزی نامی ویژه داشته است ( هرمزدروز، وهمن روز، اردوهشت روز، شهروَر روز، خرداد روز، سروش روز، مهر روز، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهار هفته ایی و نامهای آنان به چشم نمیخورد .
یکی از دلایل دیگر، وابسته به یک شخصیت تاریخی شیعی است که آنهم جنبه ایرانی دارد، مختار سردار معروف است. بهموجب این خبر، مختار پس از حادثه کربلا، هنگامیکه از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد، برای اینکه موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد، دستور داد که شیعیان بر بالای بام خانههای خود آتش برافروزند و این مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال.
اما بر پایهی پژوهشهای انجامشده، زمان باستانی « جشن سوری» را میتوان در این سهگاه بازجست :
۱- شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجهی کوچک.
۲- نخستین شب پنجهی بزرگ یا پنجهی وه که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز «جشن هم سپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه)
۳- دیدگاه سوم، شبپایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن هم سپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .
باید اشاره کرد که همانند دیگر گزارههای تاریخی اختلاف در مورد منشأ این جشن بسیار است.
جشن بزرگ چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوري، تركيبي است از «چهارشنبه» كه پنجمين روز هفته است و «سوري» كه به معناي جشن و سرور ميدانند. اين جشن پيش درآمدي براي جشن نوروز است، كه ريشه در باورهاي بسيار كهن آرياييهاي كوچ كرده به ایرانزمین دارد. نخستین چهارشنبه سوری در زمان منصور بن نوح ساماني و در ماه شوال سال ۳۵۰ هجري قمري در محله مرليان بخارات برگزار شد، و ازآنپس همچنان ادامه يافت. آتشبازی در شب چهارشنبهسوری در زمان ناصرالدینشاه و بهوسیلهی فرانسویها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام میشد، اما پسازآن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپخانه صادر شد و مردم در آنجا به تماشای آتشبازی میایستادند و کمکم به شکلی که امروزه اجرا میشود درآمد.
همانطور که در قسمت قبل اشاره شد، ایرانیان باستان نيز نور را مظهر ايزد ميدانستند. از آن زمان كه آتش شناخته شد و براي روشن كردن شبهاي تار آمد، همواره سمبل گرما و نور و رونقبخش اجاق خانهها بود. بعدها افروختن آتش كه نشانه پيروزي روشنايي بر تباهي، بيماري و نكبت بود، مرسوم شد و اینگونه است كه در غروب آفتاب، آنگاهکه خورشيد ميرود تا چندساعتی از ديدهها پنهان باشد، مردم كپههاي هيزم را رویهم ميگذارند، دورهم جمع ميشوند و خورشيد كه در جايگاهش فرورفت، هيزمها را به آتش ميكشند. شايد هم میخواهند آن را جايگزين خورشيد تابنده كنند. از روي آتش ميپرند و با گفتن جمله «زردي من از تو، سرخي تو از من»، بيماري و زردي را از خود دور ميكنند و سرخي و سرحالي آتش را براي خود ميخوانند و زردرویی را به خاكستر مياندازند.
در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران، اسفند و كندر را براي دفع چشمزخم و تنگنظريها در آتش ميريزند تا يك سال را از بلا و چشمزخم در امان نگاه دارد.
درگذشته، تهيه اسفند هم در بعضي نقاط ايران آداب خاصي داشته است. به اين صورت كه يك نفر در غروب آفتاب از ۷ مغازهدار ميپرسيد كه اسفند دارند يا نه و درنهایت برمیگشت، و از اولين مغازه اسفند ميخرید. صاحب مغازه بايد سيد باشد و شال سبزي هم به کمربسته داشته باشد. همچنین کوزه شکنی در شب چهارشنبه آخر سال، يكي از رسمهاي مربوط به اين شب بوده است. در قديم كه ظرف آب مردم تنها كوزه بود، در چنين شبي اين كوزه را ميشكستند؛ چراکه كوزههاي آب، لعاب نداشت و اگر پس از يك سال استفاده آن را نميشكستند، بسيار سياه و چركين ميشد. هر كس را هم كه ميخواستند به نهايت خست و تنگچشمی وصف كنند، ميگفتند: «كوزه ۲ ساله در خانه دارد!»
آئینهای چهارشنبه سوری(قسمت اول)
از آئینهای چهارشنبه سوری که درگذشته در این جشن بزرگ مرسوم بوده میتوان به:
۱٫افروختن آتش:
آتش عنصر بنیادین واصلی آئین چهارشنبهسوری است. در ایران باستان در سرتاسر ایران ۳ کپه آتش به نشانهی ۳ پند بزرگ ایرانیان باستان یعنی: ”پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک” یا ۷ کپه آتش به نشانهی ۷ امشاسپندان برپا میشد، و مردم از روی آن میپریدند.
۲٫قاشق زنی:
در این رسم زیبا، دختران و پسران جوان، پارچههایی بر سرخود میکشیدند، تا ظاهر آنها قابلتشخیص نباشد، و سپس به درب خانهی دوستان، آشنایان و همسایگان میرفتند، صاحبخانه با شنیدن صدای خوردن قاشق به کاسه، به بیرون خانه میآمد، و داخل کاسه را شیرینی، شکلات یا پول میریخت. در زند اوستا آمده است که از ۵ روز آخر سال تا ۵ روز اول فروردینماه، ارواح از دوزخها رها میشوند و در اصل قاشق زنی، استفاده ارواح از زبان بدنی بهجای زبان گفتار است.
۳٫فالگوشی و گرهگشایی:
یکی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری، فالگوشی بود، کسانی که حاجتی دارند شب چهارشنبه سوری نیت میکنند و بر سر چهارراهی یا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذری به فالگوش میایستند و نخستین عابری را که گذشت به سخن او توجه میکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا به فال بد میگیرند اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزوی برآورده است وگرنه برآورده نیست . همین فال را ممکن است بر پشت در خانهای یا در اتاقی گرفت و باید آهسته پشت درآمد و بیآنکه کسانی که اندرون خانه یا اتاق هستند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداده و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت