قسمت اول: لباس نو و پاک نوروزی
یکی از آدابورسوم عید نوروز خرید لباس نو است که از قدیمالایام مردم برای عید لباس نو میخریدند. خرید لباس نو و عیدی نوروزی در تاریخچه عید نوروز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در قدیم مردم برای عید پارچههایی به رنگهای روشن و شاد میخریدند و به دلیل برخی از اعتقادات، آنها را خودشان میدوختند.
حمام رفتن و پوشیدن پوشاک نو بخشی از ضروریات روز نوروز است که افراد حتماً بایستی بالباس نو و پاک به دیدار اقوام و دوستان میرفتند. ”جملی کارری” در سفرنامهاش مینویسد:
ایرانیان در این روز لباس نو میپوشند. حتی اگر کسی پول هم نداشته باشد، مبلغی از دیگران قرض میکند و برای خود و بستگان و خانوادهاش لباس و کفش نو تهیه میکند؛ زیرا معتقدند کسی که سال نو را بالباس کهنه آغاز کند، از خوشیهای تازهسال جدید بیبهره خواهد ماند. از دیگر مراسم عید نوروز، یکی هم آماده کردن انواع غذاهای لذیذ در خانهها و پذیرایی گرم از دوستان و آشنایان است.
در قدیم معمولاً لباس قومی و ملی هر منطقهای در ایران متفاوت بود. بخصوص هر قبیله و ایل ممکن بود نوع کلاهی که بر سر میگذاشتند متفاوت باشد و در نوروز لباس قومی معمول بوده است در بیشتر مناطق ایران یک شنل به شکل عبا مردها بر دوش میانداختهاند امروزه رئیسجمهور افغانستان از این شنل برای اعیاد رسمی استفاده میکند. از دوره رضاشاه پوششهای متفاوت قومی که بعضاً نشانههایی از تفاخر همراه داشت برچیده شد و لباس سراسری ایران استاندارد کتوشلوار و کلاهفرنگی رسمیت یافت.
دیدوبازدید
دیدوبازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنتهای نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن میگیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است. روز نوروز با بازدید و دیدار اقوام و خویشان شروع میشود. نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیتهای علمی و اجتماعی میروند. در بسیاری از این عید دیدنیها، همه اعضای خانواده شرکت دارند. کتابهای تاریخی و ادبی، تنها از عید دیدنیهای رسمی دربارها و امیران و رئیسان خبر میدهند. دیدوبازدیدهای نوروزی از روزهای نخست فروردین آغازشده و گاه تا سیزده فروردین بین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیک تا پاسی از شب، ادامه دارد.
تا زمانی که “مسافرتهای نوروزی” رسم نشده بود، در شهرها و محلههایی که آشناییهای شغلی و همسایگی و “روابط چهره به چهره” جایی داشت، دیدوبازدیدهای نوروزی، وظیفهای کموبیش الزامی به شمار میرفت؛ درحالیکه چهبسا آشنایانی هستند که فقط سالی یکبار، آنهم در دیدوبازدیدهای نوروزی، به خانه یکدیگر میروند.
عیدی و هدیه نوروزی
به گفته کارشناسان فرهنگی، عیدی دادن و عیدی گرفتن ریشه در فرهنگ ایران باستان دارد، آن زمان که مردم در بامداد عید نوروز به نشانه بخشیدن روشنایی به زندگی یکدیگر برهم آب میپاشیدند و برای حفظ صلح و دوستی به یکدیگر هدیه میدادند. برای ایرانیان شگون عیدی و دشت کردن از دست عیدی دهنده اهمیت بسزایی داشت.
بر اساس کتب آئین و رسوم عید نوروز در لحظه تحویل سال نو اهل خانواده عزیزترین نعمتهای خدا همراه با هدایای نوروزی خود را داخل سفره هفتسین میگذاشتند و پس از تحویل سال نو عیدی بچهها و بزرگترها از همین سفره هفتسین داده میشد.
هدیه نوروزی و عیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پیشکشها و بخششهای نوروزی پیش از اسلام و بعد از اسلام خبر میدهند. عیدی دادن از رعیت به پادشاهان و حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزیران، دبیران، کارگزاران و شاعران و از بزرگتران خاندان به کوچکتران، بهویژه کودکان مرسوم بوده است.
عیدی دادن یکی از رسمهای متداول در میان بسیاری از مردم جهان و از آیینهای دیرین فرهنگ ماست. ابوریحان بیرونی درباره رسم هدیه دادن نوروزی، به نقل از آذرباد (موبد بغداد) چنین آورده: نیشکر در ایران، روز نوروز یافت شد، پیش از آنکسی آن را نمیشناخت. جمشید روزی نیای را دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بیرون آورند و از آن شکر ساختند؛ و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند و در مهرگان نیز تکرار کردند و هدیه دادن رسم شد.
پیشکشی رعیت (تاجر، صنعتگر، کشاورز) و حاکمان ولایت، به پادشاهان و خلفا در نوروز درواقع بخشی از باج و خراج و مالیات سالانه بود که – گفته یا نگفته – به آن متعهد بودند و “خزانه” کشور از آن آبادان بود. ابوریحان بیرونی مینویسد: پادشاهان ساسانی آنچه را که پنج روز عید (به ترتیب: اعیان، دهقانان، سپاهیان، خاصان و خادمان) هدیه آورده بودند، روز ششم امر به احضار میکرد و هر چه قابل خزانه بود نگه میداشت و آنچه میخواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتند، میبخشید.
کمپر، سیاح دوره صفوی، از هدیههای حاکمان و ثروتمندان محلی که برای شاه سلیمان میآوردند، بهعنوان “سومین رقم بودجه دربار” یاد میکند. تاورنیه هدیهی یکی از حاکمان را به پادشاه “ده هزار اشرفی” ذکر کرده و شاردن هدیههای اهدایی به پادشاه را حدود ۲ میلیون فرانک تخمین میزند. “درو ویل” مینویسد: از هدیههای نوروزی علاوه بر طلا، جواهر و سکههای زر، اسبهای اصیل، جنگافزار، پارچههای گرانبها و شالهای کشمیر و پوستهای ممتاز و قند و قهوه و چای و مربا را نیز شامل میشد.
در کتابهای تاریخی و ادبی، بیش از همه از هدیهی پادشاهان به شاعران سخن رفته؛ هدیهای که بنا بر رسم، برای سرودن قصیدهها و مدیحههای نوروزی داده میشد، هدیه به شاعران در جشن نوروز که انگیزه و وسیلهای برای سرودن شعر و مدیحه بوده، درواقع نوعی حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار میرفت. ازجمله بیهقی مینویسد: روز پنجشنبه هجدهم ماه جمادی الاخر امیر (سلطان مسعود) به جشن نوروز بنشست و هدیهها بسیار آورده بودند و تکلیف بسیار رفت و شعر شنود از شاعران که شادکام بود، در این روزگار زمستان و فارغدل و فترتی نیفتاد و خلعت فرمود و مطربان را نیز فرمود و مسعودی شاعر را شفاعت کردند، سیصد دینار فرمود.
این بخششها گاه بهاندازهای بود که میتوانست شاعری را توانگر سازد: گویند روز نوروزی، جهت خالد بن برمک وزیر، کاسهها از زر و نقره هدیه آورده بودند. یکی از شاعران عرب دراینباره شعری سروده و به این موضوع اشاره کرد. خالد هر چه در آن مجلس اوانی زر و نقره بود به آن شاعر بخشید. چون اعتبار کردند، مالی عظیم بود و شاعر از آن توانگر شد.
رسم سکه عیدی دادن در زمان هرمز دوم شاه ساسانی در سال ۳۰۴ میلادی آغاز شد و بر اساس کتب تاریخی ایران باستان داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال ۴۱۶ پیش از میلاد سکه زرین ویژهای ضرب کرد که یکطرف آن شکل سربازی را در حال تیراندازی باکمان نشان میدهد که این رسوم به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی مردم آرامآرام جای خود را به هدایای سنتی و کشاورزی داد.
رسم و ضابطه پیشکشهای سنگین بها به پادشاهان و حاکمان تا دورهی مشروطیت رایج بود. برقراری مالیاتها و الزام به پرداختهای منظم و حسابشده آن، پیشکشهای باج و خراج گونه را به مقدار زیادی از اعتبار انداخت. ولی دادن عیدی و هدیه بهویژه از طرف مقام بالاتر (منزلتی، اقتصادی و سنتی) از رسمها و آیینهای دیرین فرهنگ ماست.