واژه نوروز
پیدایش جشن نوروز: واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهی فارسی ” نو” (تازه – جدید. اکنون) و ”روز” (رووز-رز-روژ که در فارسی میانه به چم خورشید و آفتاب هم بکار میرود) به وجود آمده است که معادل the day میباشد.
امروزه در فارسی این نام در دو معنی به کار میرود:
۱٫ نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری (برابری شب و روز) و آغاز سال نو
۲٫ نوروز خاص: روز ششم فروردین بانام ”روز خرداد”
ایرانیان باستان از نوروز بهعنوان ”ناوا سرِدا ” یعنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سعدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را ” نوسارد ” و ” نوسارجی ” به معنای سال نو مینامیدند.
واژه نوروز در الفبای لاتین
در متنهای گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov و New Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشتهشده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی بافاصله نوشته میشوند. در تلفظ خراسانی و فارسی میانه آن را به شکل Newrouz نیروز تلفظ میکردهاند که بسیار شبیه به نیوروز است و ترجمه آن میشود روز جدید یا همان اولین روز سال نو.
اما به باور احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود. این شکل از املای واژه نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار میرود.
پیدایش جشن نوروز (قسمت اول)
در ادبیات فارسی پیدایش جشن نوروز را مانند بسیاری از آیینهای دیگر، رسمها، فرهنگها و تمدنها به نخستین پادشاهان نسبت میدهند.
مردم شناسان را عقیده بر این است که محاسبه آغاز سال، در میان قومها و گروههای کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحلهای از کشت یا برداشت بوده و بدینجهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیینها در نخستین روزهای پائیز، زمستان و یا بهار میباشد.
نخستین محاسبهی فصلها، بیگمان در همه جوامع، با گردش ماه که تغییر آن محسوستر و عینیتر بود، صورت گرفت؛ اما به علت نارساییها و ناهماهنگیهایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید انجام شد.
سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبود، زمانی شامل دو فصل: زمستان دهماهه و تابستان دوماهه؛ زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین) بود و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهارفصل سهماهه تقسیم شد. گذشته از ایران، سال و ماه سغدیها، خوارزمیها، سیستانیها در شرق و کاپادوکیها و ارمنیها در مغرب ایران، بدون کموزیاد همان سال و ماه ایرانیان است.
آغاز سال ایرانیان، هرچند زمانی دستخوش تغییر گردید ولی حمزه اصفهانی در کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» و ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» میگویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بوده یعنی وقتیکه آفتاب در نصفالنهار، در نقطه اعتدال ربیعی و طالع سرطان قرار میگرفت.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است؛ اما در اوستا (دستکم در گاتها) نامی از نوروز برده نشدهاست.
حسین بن عمرو الرستمی که از سرداران زمان جمشید بود از موبدان مؤبد خراسان سبب پیدایش جشن نوروز و مهرگان را پرسید و او علت ایجاد نوروز را چنین شرح داد که در بطیخه وبائی پدیدار گشت و ساکنان آن به ناگزیر فرار اختیار کردند ولی مرگ برایشان مستولی شد و همگی بمردند و چون نخستین روز فرارسید خداوند بارانی برایشان بارید و آنان را زنده کرد و ایشان به مساکن خود بازگشتند. پس پادشاه آن زمان گفت که: «این نوروز است» یعنی روز نوین میباشد و درنتیجه این روز بدان نامیده شد و مردم آن را مبارک شمرده عید گرفتند. و نیز گفتهاند: «چون اهریمن برکت را از روی زمین زایل کرد و باد را از وزش انداخت تا درختان خشک شوند و نزدیک بود که عالم کون دچار فساد گردد پس جمشید به امر خداوند و ارشاد او به ناحیۀ جنوبی رفت و قصد مقام ابلیس ویاران وی کرد، در آنجا مدتی بماند تا این غائله رفع شد. پس مردم بهاعتدال و برکت و فراوانی برگشتند و از بلا نجات یافتند و در این هنگام جم به دنیا بازگشت و در این روز مانند آفتاب طلوع کرد و نور از او ساطع شد چه او مثل خورشید نورانی بوده است و ازاینروی مردم از دو آفتاب تعجب کردند و آنچه چوب خشک بود سبز شد پس مردم گفتند: روز نو.»
البته منشأ و زمان پیدایش جشن نوروز ، بهدرستی معلوم نیست. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، ابنمسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی – اسطورهای آنان بیگمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید میدانند که تنها به چند نمونه و مورداشاره میشود:
با توجه به روایتهای افسانهای اسطورهای ایران آغاز پیدایش جشن نوروز را به جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی ایران نسبت دادهاند. قدمت این اسطوره به عصر هند و ایرانی میرسد.
در اوستا، کهنترین کتاب ایرانیان به جمشید «یم Yima» اشارهشده است. در این روایت؛ جم، دارای ”فره ایزدی” بوده که بهفرمان اهورامزد به جنگ با اهریمن پرداخته که موجب خشکسالی و قحطی و نابودی خیروبرکت شده بود.
با نابودی اهریمن وی بار دیگر شادمانی و خرمی و خیروبرکت را به مردم ارزانی داشته و هر درختی که خشکشده بود سبز شد و مردم، آن روز را «نوروز» یا «روز نوین» خواندند و همگی به فرخندگی چنین روزی در تشتی جو کاشتند و این رسم برای ایرانیان جاودانه شد.
برخی گفتهاند جمشید که به زبان فارسی جم و به زبان عربی «منوشخ» نامیده میشد در جهان سیر میکرد، هنگامیکه به آذربایجان رسید، با تاجوتختی مرصع بر بلندای نقطهای در مشرق جای گرفت و روشنایی آن تاجوتخت در هنگام طلوع خورشید مردمان را خیره کرد و آن روز را روز نو خواندند و جشن گرفتند و لفظ «شید» که در پهلوی به معنای شعاع است بر نام وی افزودند و پادشاه را جمشید نامیدند و رسم نوروز جاودانه و پایدار شد.
همچنین گفتهاند: خداوند در اولین روز از ماه فروردین کار خلقت انسان و سایر مخلوقات را به پایان رساند و آدمی برای سپاسگزاری و قدردانی از خداوند و نعمتهای وی، به نیایش و شادمانی پرداخت. یکی دیگر از فلسفههای پیدایش نوروز را نزول فروهرهای (Farvahar) درگذشتگان به زمین در روز اول فروردین دانستهاند.
در اوستا آمده است که فروهرهای درگذشتگان پاک، در اول فروردین برای احوالپرسی از اقوام خود به زمین میآیند و با دیدن مسرت و شادمانی بازماندگان از اهورامزدا برای آنان طلب خیر و رحمت میکنند، بههمین خاطر بازماندگان پیش از آمدن فروهرها به نظافت و خانهتکانی منزل پرداخته و آماده پذیرایی از آنان میشوند و کلمه فروردین یعنی ماهی که متعلق به فروهران است. ادامه دارد……….