استارتاپها و تجربههای ناموفق
آمار فعالیت استارتاپها در سرتاسر جهان، شکست اکثریت آنها را فریاد میزند. دراینمیان، درک دلایل شکست استارتاپ ها اهمیت زیادی برای دیگر کارآفرینان دارد. در دورانی که انواع استارتاپهای یونیکورن را در جهان شاهد هستیم و تعداد زیادی از آنها نیز سهام خود را بهصورت عمومی در بازارها عرضه کردهاند، باید نگاهی هم به آمار شکستها بیندازیم. میزان شکست استارتاپها قطعا بیشتر از موفقیتهای آنها است. آمارهای CB Insights نشان میدهد ۷۰ درصد از استارتاپهای حوزهی فناوری شکست میخورند. در دستهی شرکتهای ارائهدهندهی محصولات سختافزاری، آمار نگرانکنندهتری داریم که شکست ۹۷ درصدی را نشان میدهد.
طبق برخی آمار، ۷۵ درصد استارتاپ های مشارکتی با شکست مواجه میشوند. بر اساس این آمارها، درصد شکست اینگونه شرکتها در آمریکا بعد از ۵ سال، ۵۰ درصد، و بعد از ۱۰ سال، ۷۰ درصد است. در این تحقیق از صاحبان این شرکتها علل شکست آنان پرسیده شد که اکثر آنها در ۴ دلیل باهم اشتراک داشتند. در طی این تحقیقات ۱۲ اشتباهی که توسط مدیریت و رهبری شرکتها رخ میدهند هم ذکرشده است.
دلایل شکست کسبوکارها
شکست کسبوکار از ترسهای بزرگی است که تمام کارآفرینان چه در آغاز راه چه در مسیر توسعه کسبوکار خود با آن مواجه میشوند. به همیندلیل شناسایی شایعترین دلایل شکست کسبوکارها از مهمترین زمینههایی است که همه کارآفرینان میبایست نسبت به آن آگاهی داشته باشند. مهمترین دلیلهای شکست کسبوکارها شامل موارد زیر است:
- کمبود تمرکز
- کمبود انگیزه، تعهد کاری و علاقه
- غرور بیشازحد که موجب بیمیلی برای گوش دادن به سخنان دیگران میشود
- مشورت کردن با افراد نادرست
- نداشتن راهنما
- نداشتن اطلاعات عمومی و تخصصی در زمینههای گوناگون کسبوکار مانند زمینهی مالی، عملیاتی و مارکتینگ
- افزایش زیاد سرمایه در زمان اندک
- کمبود بودجه
- انتخاب اعضای نامناسب برای تیم
- مغلوب شدن به رقبا
- مشکل در قیمتگذاری
- تولید محصولات بیکیفیت
- نداشتن مدل و برنامهی تجاری
- بازاریابی ضعیف
- نادیده گرفتن نظرات مشتری
توجه داشته باشید که همهی این مشکلات و حتی مشکلاتی که مربوط به کیفیت محصول میباشند مربوط به تیم کاری و نحوهی ادارهی کسبوکار میباشد. مدیر یک استارتاپ همواره با معضلاتی از این قبیل روبهرو میشود و این بر عهدهی او است که تیمی عالی تشکیل دهد و یک مدل تجارتی قدرتمند و روند منضبط کاری را اجرا کند. به یاد داشته باشید که اگر کمبود بودجه علت اصلی شکست استارتاپ هاست، همیشه عوامل دیگری نیز هستند که به این مشکل ختم میشوند.
شکست استارتاپ ها در ایران
در ایران افرادی که به دنبال راهاندازی استارت آپ هستند عموماً جوانان و تازه دانشآموختهها هستند. بر همین اساس بحث شکست استارتاپ ها و کسبوکارها از اهمیت ویژهای برخوردار است. افرادی که در این راه قدم گذاشتهاند در واقع از سرمایه زمان، ثروت و حتی ممکن است از لذتهای خود گذشتهاند تا شاید به لذتهای بزرگتری دست یابند. این افراد قید کسب رزومه در شرکتها و به دست آوردن تجربههای بیشتر و بهطور کلی کارمند بودن را زدهاند و استقلال و نوآوری را انتخاب کردهاند بنابراین از آنجا که آنها بهسختی میتوانند بعد از آن خود را با شرایط کارمندی وفق دهند و از طرفی ممکن است سرمایه و زمان بزرگی را از دست داده باشند شکست سنگینی را متحمل میشوند. همانطور که میدانید شاید بتوان سرمایه را برگرداند اما زمان را هرگز…
این درست است که هر شکست گامی به سوی موفقیت میباشد و باید از هر شکست درس گرفت اما بهتر است هرچه زودتر عوامل شکست در کسبوکارها را شناخت و از آسیبهای جدی در کسبوکار پیشگیری شود.
۱- عدم نیاز بازار: عموماً استارتاپ ها زمانی موفق میشوند که بتوانند مشکلی را از بقیه حل کنند؛ بنابراین این خیلی مهم است که کسبوکاری را آغاز کنیم که بتواند گرهگشای زندگی عموم باشد و مخاطبان زیادی را به خود جذب کند.
۲- به پایان رسیدن پول: استارتاپ ها در دو حالت بیپول میشوند: اول زمانی که بدون بودجه باشند و دوم زمانی که بودجه بیشازحد باشد و با بیدقتی خرج کنند؛ بنابراین بهتر است در زمان ایجاد کسبوکار و همچنین در مدیریت هزینهها به بودجه توجه ویژه داشت در غیر اینصورت با پدیده شکست استارتاپ ها مواجه میشوید.
۳- تیم نادرست: بیانگیزگی، کمبود تخصص و نداشتن هدف مشترک یک تیم همگی میتوانند یک استارتاپ را به انفعال بکشانند. انتخاب افراد فعال و هم گام در کار میتواند تأثیر ویژهای در موفقیت استارت آپ داشته باشد.
۴- خارج شدن از رقابت: ترکیبی از جزئیات مثل تخصص، انگیزه و یا جذب سرمایه میتواند یک استارتاپ را از رقابت خارج کند. بر همین اساس بهتر است قبل از شروع کسبوکار به میزان تواناییها و انگیزه انجام کار و میزان سرمایه اهمیت داد چرا که در هر لحظه ممکن است افرادی وارد بازار شوند و یا با افرادی روبرو شویم که از این ویژگیها در حد مورد نیاز برخوردار باشند.
۵- قیمتگذاری: برخی استارتاپ ها یک محصول فوقالعاده ولی گران را عرضه میکنند؛ این موضوع میتواند مشکلاتی در برنامه درآمدی و فروش ایجاد کند. بهتر است قیمتگذاریها با توجه به بودجه مصرفکننده انجام شود.
۶- محصول ضعیف: اگر تمرکز اصلی بنیانگذاران در آغاز مسیر بر روی محصول نباشد و تنها به فکر سود حاصل از آن باشند، نتیجه نهایی میتواند برای کاربر ناامید کننده باشد و خدمات یا کالای عرضهشده بازار خود را از دست بدهد.
۷- عدم وجود طرح کسبوکار: صرفاً داشتن یک ایده عالی کافی نیست. بنیانگذاران باید از ابتدا بر روی یک استراتژی درآمدی فکر کنند و راههای درست را برای کسب درآمد مورد بشناسد.
۸- بازاریابی ضعیف: بعضی بنیانگذاران فکر میکنند یک محصول عالی خودش برای خودش تبلیغ میکند؛ با همین تفکر محصول را به مخاطب اشتباه و از طریق کانالهای اشتباه معرفی میکنند و یا اصلاً برای آن تبلیغاتی انجام نمیدهند اما بهتر است بدانند که تبلیغات یکی از گامهای مؤثر برای معرفی خدمات به دیگران است.
۹- در نظر نگرفتن مشتری: حواسپرتی و تردید میتواند تمرکز را از روی مشتری و نیازهایش دور کند و موجب شکست استارتاپ ها شود.
۱۰- زمانبندی بد برای معرفی کردن محصول: دیر یا زود معرفی کردن محصول میتواند به یک اندازه به شکست استارتاپ ها کمک کرده و در به موفقیت رسیدن آن مانع ایجاد کند.
۱۱- از دست دادن تمرکز:
ایجاد تغییر در هدف و ایدهها میتواند بنیانگذاران را گیج کند و باعث فراموش کردن و از بین بردن تمرکز روی هدف و ایده اصلی محصول شود و در آخر موجب شکست استارتاپ ها شود.
۱۲- عدم هماهنگی تیم و سرمایهگذاران: در نظر نگرفتن خواستههای سرمایهگذاران و یا تسلیم شدن بهطور کامل در مقابل خواستههایشان هر دو به یک اندازه ضربهزننده است. این ضربه میتواند با به وجود آمدن تنش بین بنیانگذاران نیز وارد شود.
۱۳- پیوُت (چرخش) بد: اگر پیوُت (چرخش) با بیدقتی انجام شود و بر اساس اطلاعات پشتیبانی نباشد میتواند تمام استارتاپ را به مسیر غلطی ببرد و یا موجب شکست استارتاپ ها شود.
۱۴- نبود اشتیاق: همانطور که قبلاً نیز به آن اشاره شد داشتن هرکدام از عوامل مورد نیاز برای استارت آپ مانند انگیزه، سرمایه و… از در موفقیت کسبوکار از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر بنیانگذاران فقط به خاطر سود به تولید یک محصول علاقه داشته باشند و به آن ایمان قلبی نداشته باشند، به سرعت از دور خارج میشوند.
۱۵- موقعیت مکانی بد: اگر استارتاپ در جایی باشد که در آن استعداد زیادی حضور داشته باشد، میتواند به بنیانگذاران کمک کند. جای درست همچنین میتواند به عیبیابی محصول و شناخت کاستیهای موجود هم کمک کند.
۱۶- عدم وجود سرمایه و علاقه سرمایهگذار: کمبود سرمایه و علاقه سرمایهگذار میتواند منجر به این شود که ایده قابلیت تبدیلشدن به یک کسبوکار را ندارد و بهنوعی آماده و مناسب جذب سرمایه نیست.
۱۷- چالشهای قانونی غیرمنتظره: چالشهای قانونی غیرمنتظره میتوانند مسیر رشد استارتاپ را تغییر داده و به سمت زمینه و بازار متفاوتی ببرد؛ بنابراین بهتر است همیشه آمادگی موجهت با مشکلات ناگهانی و غیرمنتظره را داشت.
۱۸- استفاده نکردن از شبکه: اگر بنیانگذاران بهاندازه ارتباطات خودشان از ارتباطات سرمایهگذاران استفاده نکنند نمیتوانند بهاندازه کافی تراکنش جذب کنند.
۱۹- تمام شدن سوخت: بنیانگذاران عموماً زندگی مالی متعادلی ندارند و درگیر شدن بین موضوعات و چالشهای مختلف باعث میشود سوختشان به پایان برسد اما این دلیلی برای پشیمانی و برگشت از هدف مورد نظر نیست و در بسیاری از موارد میتوان با برنامهریزی درست و بجا از آن پیشگیری و یا آن چالش را رفع پرد.
۲۰- شسکت خورد در پیوُت (چرخش): خودداری کردن و بیمیل بودن به ابراز یک اشتباه هزینه زیادی برای یک استارتاپ خواهد داشت و میتواند کارکنان و مشتریان را ناامید کند و موجب شکست استارتاپ ها شود.
چرا استارتاپها شکست میخورند؟
دلیل شکست استارتاپ ها : بر اساس آمار و ارقام بینالمللی، درصد بالایی از استارتاپهایی که کار خود را آغاز کردهاند در ابتدای راه با بنبست روبرو میشوند. در ایران نیز یکی از این تلاشها در مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای فاوا و هسته پژوهشی نوآوری کسبوکارهای دیجیتال دانشگاه تهران انجام شد.
در زمان انجام این پژوهش یعنی نیمه دوم سال ۱۳۹۵ حدود ۵۰۰ استارتاپی که در سامانه دانشگاهی ثبتشده بودند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
پدیده جوانمرگی در استارتاپهای ایرانی
بر اساس تحقیق انجامشده بیش از ۶۰ درصد استارتاپهای ایرانی عمری کمتر از یک سال دارند و حدود ۴۰ درصد آنها نیز کمی بیش از یک سال به حیاتشان ادامه میدهند و در نهایت اغلب این کسبوکارهای نوپا در جوانی فعالیتهای خود را متوقف میکنند.
بررسیها نشان میدهد که برخی از چالشهای پیشروی استارتاپها حتی در دراز مدت میتواند ادامه فعالیت آنها را با چالشهای جدی روبرو سازد. هرچند این روند در مقیاس جهانی نیز به چشم میخورد اما با توجه به زیستبوم استارتاپی در کشورهای در حال توسعه، وضعیت ناپایداری، ریسک بیشتری را متوجه کسبوکارهای نوپا میکند.
مراحل رشد استارتاپها
استارتاپها برای آنکه به موفقیت دست پیدا کنند نیازمند پشت سر گذاشتن مراحل رشد هستند. در این مسیر اولین گام دستیابی به ساز و کاری است که در نهایت به خلق ایده ختم شود. ایدههای تازه یا تقلید از ایدههای موفق جهانی در این بخش قرار میگیرند.
در گام دوم استارتاپها به ایجاد یک راهحل متناسب با مسئله یا فرصت شناساییشده اقدام میکنند؛ برای این منظور نیاز به ایجاد یک نمونه اولیه از محصول برای دریافت بازخورد از گروهی کوچک از مشتریان است. البته میتوان در این بخش از خدمات یا محصول مشخص نام برد.
تجاریسازی و حضور در بازارهای محلی، ملی و جهانی در گام سوم قرار میگیرد. بلافاصله بعد از این مرحله استارتاپها به دنبال ایجاد تناسب خدمات و محصولات تولیدی خود با بازارهای موجود بر خواهند آمد. در همین مسیر انطباقسازی میان تولیدات اعم از کالا یا خدمات میتواند زمینهساز چالشهای تازه شود.
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته در زمینه فعالیتهای استارتاپها به نظر میرسد که حدود ۱۵ درصد از استارتاپهای ایرانی در مرحله خلق ایده قرار گرفتهاند و ۷۰ درصد نیز در مرحله ورود به بازار، یعنی در گام سوم حرکت سریع و رشد آنها با توقف روبرو میشود. این مرحله بهنوعی مرگ در جوانی را به دنبال خواهد داشت.